امیر حسین ایماغیان | Amir Hussein Imaghian

روزانه‌های کسب و کار،بازاریابی،برندینگ و تبلیغات با چاشنی علاقمندی های شخصی

امیر حسین ایماغیان | Amir Hussein Imaghian

روزانه‌های کسب و کار،بازاریابی،برندینگ و تبلیغات با چاشنی علاقمندی های شخصی

استراتژیست برند، طراح ساختار برند، مشاور ارتباطات، طراح هویت |Brand Strategist, Brand Concept Design, Communication Consultant, Identity Design, Speaker

۹ مطلب با موضوع «برندینگ» ثبت شده است

4 نکته ساده برای یافتن صدای برندتان

4 نکته ساده برای یافتن  صدای برند - baninik.net - amirhussein imaghian.jpg


امیر حسین ایماغیان: اهمیت صدای برند در سالهای اخیر بیشتر از قبل شده است. شرکت‌های بزرگ و کوچک همواره در تلاش برای یافتن  صدای مناسب برند خود در شبکه های اجتماعی، کمپین های بازاریابی محتوایی، آگهی های تبلیغاتی، مصاحبه‌های مطبوعات و حتی در روابط شخصی خود هستند. هر عاملی که بر یکپارچگی لحن و صدای برند تاثیر منفی بگذارد، می تواند مشکل ساز باشد. این عامل می‌تواند یک فیلم لو رفته از مجادله و بحث مدیر عامل با کارمند، کامنت‌های متعصبانه سخنگوی شرکت در فضای مجازی و یا هر چیزی که بتواند بر شهرت و خوشنامی شما در بین مردم جامعه تاثیر منفی بگذارد.

 

1. یافتن صدای برند مناسب تا چه حد اهمیت دارد؟

هر برند باید صدا و لحن مناسب و درستی برای خود پیدا کند. به عنوان مثال شرکت‌های تولید کننده نوشیدنی و آبمیوه می‌توانند از محتوایی با لحن بامزه و خنده دار برای تبلیغات و اشتراک در شبکه های اجتماعی استفاده کنند، اما شرکت‌های امنیتی و حفاظتی برای استفاده از چنین لحن و تبلیغاتی با انتقادهای شدیدی مواجه خواهند شد، زیرا دزدیده شدن کارت شناسایی برای هیچکس اتفاق خنده دار و با مزه‌ای نیست. بعضی شرکتها با مهارت خاصی از موضوعات روز و وقایع جاری در شبکه اجتماعی و محتوای تبلیغات خود استفاده می‌کنند - مثلا #دنون یا #سان_استار - اما شرکت‌هایی که سهم اندکی از بازار را در اختیار دارند باید از هر چیزی که باعث کاهش مشتریانشان می شود، اجتناب کنند. برای شرکتهای کوچک جلب رضایت تمامی مشتریان شاید امری غیرممکن به نظر آید، اما قطعا شدنی است.

 

2. چطور میتوان صدای مناسب برای برند مشخص کرد؟

بهترین روش برای تعیین اینکه چه چیزی به نفع شماست، شناخت درست مخاطب است. درست است که استفاده از شوخی و طنز در بسیاری از مواقع موثر و تا حدی قابل قبول است، اما اگر مشتریان از شما انتظار داشته باشند که ارتباطات خود روراست و عمیق باشید، استفاده از لحنی طنز می‌تواند تاثیر نامطلوبی بر آنها بگذارد. اگر مخاطبان مورد نظر شما اکثرا از نسل امروزی باشند، پرداختن به موضوعات داغ در شبکه‌های اجتماعی، الگوهای رفتاری و کنش فرهنگی اجتماعی می‌بایست بخشی از استراتژی شما باشد. اما اگر مخاطب مورد نظرتان مدیران ارشد شرکت‌‌های بزرگ و ثروتمند باشند که قصد سرمایه گذاری دارد، شاید لازم باشد از رویکردی صریحتر و سودآورتر در پیام‌های ارتباطی خود استفاده کنید. بطور کلی یافتن لحن و صدایی مناسب برای شرکتهایی که مخاطبان گسترده‌ای دارند، سخت‌ترین کار ممکن است. در این مورد، امتحان کردن استراتژی‌های ارتباطی مختلف شاید بهترین روش برای یافتن صدای برند در بلند مدت باشد.

 

3. چطور می‌توانید تمام ارتباطاتتان را بر برندتان معطوف کنید؟

در کسب‌وکارهای کوچک، معرفی همه محصولات بر مبنای برند خیلی ساده تر است، چون بخش بازاریابی آنها اغلب کوچک بوده و یا حتی فقط یک نفر باشد. اما نکته مهم این است که بدانید همه چیزها با هم ارتباط دارند. اگر تمرکز کمپین تبلیغاتی‌تان بر دانش و تخصص کارکنان است، پست‌های وبلاگ شرکت – دقت داشته باشد که وبلاگ یک شرکت با وب سایت آن تفاوت های بسیاری دارد- بسیار مفید‌تر از تصویرسازی‌های طنز و جملات بازمزه در مورد فعالیت تخصصی شما، برای مشتریان است. استفاده محتوای متنوع و خوب و میتواند نظر مشتریان را به خود جلب کند، درعین حال مشتریان باید از محتوای بکار رفته در وب سایت، وبلاگ، کامنت کاربران، شبکه اجتماعی و تبلیغات یک لحن و صدا را دریافت کنند.

 

4.برای داشتن صدایی متمایز چکار باید کرد؟

امروزه با وجود روش‌های ارتباطی مختلف و شرکتهای بیشماری که برای جلب نظر مشتریان با یکدیگر رقابت میکنند، یافتن راهی برای ایجاد تمایز در خیل عظیم رقبا، کار دشواری است. بهترین راه برای متمایز بودن از نظر مشتریان، داشتن صداقت و صحبت به زبان خود آنهاست. باید جامعه هدف خود را شناسایی کنید و بدانید چه خواسته‌هایی دارند و صادقانه در رابطه با این خواسته ها صحبت کنید. آنها ارزش اینکار شما را می فهمند، و شما پاداش این کار را دریافت خواهید کرد.


منبع: entrepreneur - salesforce



5 گام ابتدایی برای ساختن برند شخصی

5 گام ابتدایی برای ساختن برند شخصی


امیرحسین ایماغیان : در مطالب قبلی به اهمیت داشتن یک برند شخصی پی بردید و متوجه شدید که راز اصلی کشف و ایجاد یک برند تاثیر گذار این است که ابتدا خودتان را بشناسید و بر روی خودتان مانند یک کسب‌وکار سرمایه گذاری کنید. مقاله پیش رو به شما کمک می کند تا وارد این راه طولانی اما پر بازده شوید. در دنیای امروزی که همه چیز به سرعت در حال تغییر است و رسانههای بزرگ قدیمی رو به افول می‌روند، این شما هستید که باید رسانه‌ی خودتان باشید.

 برند شخصی شما، ویترین شما برای دنیای اطرافتان است. به همین دلیل برندی قوی به برندی که بی‌ظرافت و غیر جذاب است ترجیح داده می‌شود. زمانی که مردم شما را بشناسند و با حوزه فعالیت، تخصص و درک شما از موضوعاتی خاص، شما را بیاد بیاورند؛ زمانی است که در راه تبدیل شدن به شخصی همه‌فن‌حریف در موقعیت و حوزه فعالیت خود هستید.

سؤال اینجاست که چطور شناخته‌شده‌تر شوید؟ چطور خود را قدرتمند ساخته و دنبال کننده پیدا کنید؟

اگر به دنبال ساخت برند شخصی خود هستید، پنج گام ابتدایی جلوی روی شما این است:.

 


1. درک کنید و خود واقعیتان باشید.

تصور کنید ساخت برند  برپایه خود "غیرواقعی‌تان" چقدر دشوار خواهد بود. باید به یک روش مشخص عمل کنید، به یک روش مشخص ظاهر شوید و حرف‌های مشخصی بزنید بدون در نظر گرفتن اینکه چه احساسی در موردش دارید. برخی از متخصصین پیشنهاد می‌کنند که برند را با شکل‌ و ساختاری که دیگران می‌بینند ساخته شود، اما این روش برای حفظ برند - در طولانی مدت – سخت و طاقت‌فرسا است.

برند شما باید نمایانگر شخص شما باشد. آیا می‌دانید به چه چیز باور دارید؟ خواستار چه هستید؟ نقاط قوت و ضعف شما چیست؟

هرگز فراموش نکنید که مردم با یکدیگر در ارتباط هستند. اگر شما خود واقعی‌تان نباشید، یا در حال تقلید و بدل‌سازی بنظر برسید، چقدر احتمال دارد دیگران به شما اعتماد کنند؟ حتی اگر برای مدتی خریدار شخصیت غیرواقعی شما باشند، کوچک‌ترین تناقض می‌تواند مشکل‌آفرین باشد.

ساخت برند شخصی اولین و مهم‌ترین گام برای درک هر چه بیشتر خود واقعیتان است و به شما کمک خواهد کرد تا خودتان را با جهان به اشتراک بگذارید. پس نقاب‌ها را کنار بزنید و از آسیب‌پذیر بودن واهمه نداشته باشید.

 


2. مهارت‌های سخنوری بیاموزید.

اگر به دنبال ساخت برند هستید، باید به‌طور منظم سخن بگویید. طبیعتا این موضوع باعث توسعه مهارت‌های ارتباطی شما خواهد شد. اگر سخنان شما ‌مانند دیگران باشد، یقین بدانید هیچ‌گاه سری میان سرها پیدا نخواهید کرد.

از جایگاه دانش و قدرت صحبت کنید. نشان دید که می‌دانید از چه سخن می‌گویید و طوری به سؤالات پاسخ دهید که به مزاج شنوندگان خوش بیاید.

نشان دهید اعتمادبه‌نفس دارید. ممکن است برخی از شما انتقاد کنند یا مخالف شما باشند اما مسئله مهم استمرار بازخورد شما در مقابل این نقدهاست. از دیگران به خاطر اشتراک‌گذاری نظراتشان تشکر کنید و اگر نظراتشان صحیح بود، تصمیم بگیرید که چطور پیشرفت کرده و دفعه بعد بهتر عمل کنید.

مهارت‌ سخنرانی فرصتی است برای دیده و شنیده شدن. از کم شروع کنید و به ساختن ادامه دهید. شاید نتوانید فوراً به مهارت‌های یک سخنرانی  با کیفیت دست‌یابید، اما اگر به تلاش ادامه دهید می‌توانید دنبال کننده پیدا کرده و برای صحبت به کنفرانس‌ها و جلسات بزرگ‌تر و برجسته‌تری دعوت شوید. با اراده قدم بردارید و به هرکجا که می‌روید بیشترین میزان از ارزش ممکن خود را ارائه دهید.

 

3. مقاله راهبردی بنویسید و در مصاحبه‌ها شرکت کنید.

مقالات راهبردی و مصاحبه‌ها برای شما اعتبار می‌سازند. همانند مهارت سخنوری، دستیابی به بهترین فرصت‌ها زمان و تلاش می‌طلبد، اما اگر برای چیزی که در راه شماست آماده‌باشید، به‌زودی در همه‌جا حاضر خواهید بود.

نگاهی به پوشش‌های خبری این روزها بیاندازید. هرکسی که به‌طور منظم از اینترنت استفاده می‌کند، باید برندهای زیادی که در آن‌ها لیست شده را بشناسد، اما حتی اگر نشناسد، احتمالاً رسانه‌های مشهوری مانند فارس، همشهری، خبرآنلاین و... را می‌شناسد. این موضوع نشان می‌دهد که دیگران شما را به‌عنوان یک شخص حقیقی می‌بینند. به عنوان مثال، مقاله‌ای را ترجمه و در چند سایت معتبر منتشر کردم کهخیلی ها آن را به عنوان "برندفردی چرا و چگونه" می‌شناسند.

تحت تأثیر قرار دادن رسانه‌ها، ناشران و انتشارات اینترنتی می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. هرچند، این روشی قدرتمند برای نشان دادن این است که شما می‌دانید در مورد چه صحبت می‌کنید. هر رسانه‌ای که با آن ارتباط برقرار می‌کنید اعتبار برند شمارا افزایش می‌دهد.

 


 

4. حضور آنلاین داشته باشید.

آیا می‌دانید در فضای مجازی چه ظاهری دارید و چطور به نظر می‌آیید؟ این موضوعی است که شما باید بر آن نظارت مداوم داشته و برای بهبود آن در هر مکان و زمان تلاش کنید.

آیا شما پروفایلی در رسانه‌های اجتماعی دارید؟ اگر اینطور است، آیا در برگیرنده تمام اطلاعات شما هستند؟ آیا شما را به بهترین نحو ممکن نمایش می‌دهند و یا شمارا حرفه‌ای جلوه می‌دهند؟ آیا شما از عکس‌های حرفه‌ای و باکیفیت استفاده می‌کنید؟ آیا شما با دیگران تعامل دارید و با آن‌ها به اشتراک‌گذاری می‌پردازید؟

آیا شما وب‌سایتی برای برند شخصی خود دارید؟ یکی از بهترین راه‌ها برای اینکه نام شما در جستجوهای انترنتی رتبه‌ خوبی داشته باشد این است که یک وب‌سایت برای خود داشته باشید. با این کار به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای کنترل حضور در فضای مجازی را حتی بیشتر از شبکه‌های اجتماعی در دست می‌گیرید. اضافه کردن مطالب جدید به سایت خود به‌صورت منظم نیز کار دشواری نیست. - می‌توانید به راحتی و با مراجعه به سایت های مانند ایران نیک، میهن نیک و... و با مبلغی ناچیز یک دامنه به نام خودتان ثبت کنید. - در این صورت بهانه‌ای برای عقب انداختن نیست. حتی‌الامکان سعی کنید دامنه‌ای به نام خود بخرید.

فراموش نکنید که همواره نام خود را گوگل کنید (در موتورهای جستجوی دیگر نیز این کا را انجام دهید) تا ببینید چه اثری در دنیای مجازی از شما وجود دارد، یا به عبارت دیگر دیگران در فضای مجازی چه تصوری از شما دارند، و در مورد شما چه می‌گویند. بدون تلاش واقعی در نظارت و بهبود، دوران سختی در ساخت یک برند شخصی بزرگ خواهید داشت.

 

5. دانشجوی صنعت خود باقی بمانید.

هرچقدر هم که در مورد صنعت یا حوزه تخصص خود می‌دانید، عاقلانه است که به خاطر داشته باشید اوضاع با سرعتی بیشتر از قبل در حال تغییر است و شما باید با آخرین تغییرات و تمایلات به‌روز باشید. ایجاد برند شخصی زمان‌بر است پس اگر نتوانید درصحنه بمانید، تمام تلاش‌هایتان هدر می‌رود. اگر نمی‌خواهید بی‌اعتبار شوید، پس به منبع پایداری از مقالات، مجلات، وبلاگ‌ها و کتاب‌ها نیاز دارید. به یادگیری چیزهای جدید، توسعه مهارت‌های جدید و گسترش دانش خود ‌پردازد. اگر شما پیشرفت نمی‌کنید، پس دچار رکود شده‌اید و این آخرین چیزی است که شمای کارآفرین خواهان آن هستید.

می دانید که دانسته هایتان برای بالا بودن در این بازی چقدر مهم است، اما یک یادآوری دوستانه! هرگز به کسی لطمه نزنید.

با صیقل دادن برند خود، فرصت‌های درستی سر راه شما ظاهر می‌شوند. مردم متوجه می‌شوند که شما می‌دانید در مورد چه چیزی صحبت می‌کنید و شما را دعوت می‌کنند تا بخشی از داستان یا اخبار آن‌ها باشید.

هرچند، فراموش نکنید برای شما مهم این است که کاری را خودتان انجام دهید. شما نمی‌توانید در مورد کاری که نکرده‌اید صحبت کنید، چون شما را از برندتان دور می‌کند. در مورد کاستی‌ها و نقاط ضعف خود روراست باشید چون این کار شما را انسان‌تر و بازگوپذیرتر می‌کند.

 


حالا که با اولین گام‌های برندسازی شخصی آشنا شدید و درک کردید که راهی جز حضور موثر در فضای مجازی ندارید کافی است ابتدا برنامه کوتاه مدت خود را بنویسید و هم الان یک دامنه به نام خود ثبت کنید. در مقالات آینده به این موضوع خواهم پرداخت که چگونه در فضای مجازی به شهرت برسیم. همین الان شروع کنید. . .

 


راز کشف و ایجاد برند شخصی


personal branding  راز کشف و ایجاد برند شخصی کامل


 

خیلی از افراد چون فکر می‌کنند برندسازی شخصی بعضا جعلی به نظر رسیده و یا از روی اجبار ساخته می‌شود، با آن به شدت مخالف می‌کنند. مطمئنا من هم با این نوع نگاه مخالفم. اما برندسازی شخصی که تاثیرگذار باشد هیچوقت از روی اجبار نخواهد بود و قطعا جعلی هم به نظر نخواهد رسید چون تعریف دیگران هیچ وقت اجباری نیست.

این درست نیست که بگوییم برندی را "بسازیم". قطعا اینگونه نیست که شما گوشه‌ای نشسته و تصمیم بگیرد که خودتان را به عنوان یک برند شخصی معرفی کنید. در واقع این طرز تفکر کاملا اشتباه است و راز دستیابی به برند شخصی این است که آن را "کشف" کنید نه اینکه "بسازید".

قطعا فرآیند برندسازی ساده و راحت نخواهد بود. اولین گام لازم برای واقع بینانه نمودن و قابل بازگو شدن برند شما درک این نکته است که چه چیزی باعث میشود که شما "شما" شوید.

 

مطلب مرتبط: چرا این روزها نباید از برندسازی شخصی غافل شد؟

 

افرادی که چشم خود را به این راز می‌بندند و بلافاصله به سراغ مراحل آخر می‌روند، قطعا با برندی مواجه خواهند شد که مصنوعی جلوه کرده و هیچ جا قابل دفاع نخواهد بود.

پس زمانی می‌توانید برند خود را "استخراج" کنید که برای دیگران قانع کننده و بیادماندنی باشد. بدین ترتیب برند شما قابل بازگویی خواهد شد و آماده بهربرداری.

 

برند شخصیتان را کشف کنید

اولین قدم برای کشف برندتان این است که اولا باید بدانید دقیقا چه کسی هستید و از آن مطمئن شوید و دوما از مخاطب هدفتان چه می‌خواهید.

این کار درست شبیه بازاریابی برای یک برند تجاری است. آیا شما برای کسب‌وکاری که هنوز از محصول آن مطمئن نیستید بازاریابی می‌کنید؟ البته که نه! یک شرکت موفق قبل از هرچیز می‌بایست مزیت رقابتی را مشخص کرده و چگونگی تفاوت آن با رقبا را تعیین کند. به عبارت دیگر، باید ارزش پیشنهادی (value proposition) منحصر به فردی برای خود تعریف کند.

ارزش پیشنهادی منحصر به فرد شما چیست؟ خیلی از افراد به این موضوع اصلا فکر هم نمی‌کنند و همین باعث می‌شود تا شما از رقبایتان جلوتر باشید.

 

ارزش‌های پیشنهادی منحصر به فرد خود را تعیین کنید.


فکرکنید می‌خواهید برای خودتان کسب‌وکاری راه اندازی کنید.این فرایند بسیار شبیه طرح کسب‌وکارتان است. پس ابتدا باید به این سه پرسش اصلی پاسخ دهید:


مخاطب‌تان چه کسی است؟ برای جلب توجه چه افرادی تلاش می‌کنید؟


چه مشکل یا چالشی از آنها را حل میکنید؟


چگونه خود را از رقبا متمایز میسازید؟


تصور کنید تازه از دانشگاه  فارغ التحصیل شده‌اید و به دنبال کار در حوزه روابط عمومی می‌گردید. اکنون زمان دل به دریا زدن است.

مخاطبان هدف شما مشخص هستند؟

شما می خواهید در کوتاه ترین زمان ممکن به استخدام واحد روابط عمومی یکی از شرکت های مورد علاقه خود دست یابید. ولی در عین حال باید به مخاطبان خود در دراز مدت نیز فکر کنید. آیا به پیشنهادات دیگر روابط عمومی‌های حرفه‌ای، سردبیران نشریات و یا افرادی دیگری که قصد ورود به روابط عمومی دارند پاسخ مثبت می‌دهید؟

در مرحله بعد، چه مشکلی را از مخاطبان خود حل میکنید؟ خب برای شروع، شما معضل بخش منابع انسانی را در پیدا کردن یک کارمند توانمند حل خواهید کرد.

در گام بعدی، در نظر بگیریم که به دنبال این هستید که از شما به عنوان یک فرد معتبر و متخصص در حوزه روابط عمومی یاد کنند و به عنوان یک راهنما  از شما بهره برده تا جایگاهی مانند شما کسب کنند. در این صورت، آیا دانسته های خود را برای ورود به این صنعت و موفقیت آنها در اختیارشان قرار می‌دهید؟

در نهایت، چه چیزی باعث میشود شما منحصر به فرد باشید؟ چگونه شما از سایرین متمایز میشوید؟

شاید عمق تجربیات شما یه سن و سال کمتان نیاید. یا شاید دیدگاهی تازه در ضمینه‌ای دارید که در تقابل با تحصیلات گذشته شما ست . یا آنقدر در کار کردن با سازمان و موسسات موفق هستید که حوزه روابط عمومی قادر نیست شما را از این بالاتر ببرد

 

جمعبندی!

وقتی به این سوالات صادقانه پاسخ دهید، در نهایت میتوانید به یک جمعبندی مناسب از برند شخصی تان برسید. این بخش هیجان انگیز کار است. این پاسخ ها به شما کمک خواهد کرد تا از چگونگی بدست آوردن مخاطب، راضی کردن و نهایتا بازگرداندن آنها در آینده برای تقاضای بیشتر، اطلاعات بیشتری کسب کنید. متوجه خواهید شد که چه نوع سایتی برای ارایه مطالبتان مناسب است و چگونه باید عمل کنید. بدین ترتیب تصمیم میگیرید که از کدام رسانهی اجتماعی و از چه نوع استراتژی محتوایی استفاده کنید.

اگر برندتان را بدون تفکر کافی و یا پرسشهای عمیق بسازید، تمام تلاشتان قطعا اجباری یا جعلی به نظر خواهند آمد. درست مانند ساختن یک خانهی پوشالی که محکوم به سقوط با کوچکترین نسیم است.

اما برند شخصی موثر مانند درختی است که ریشههایی قوی و شاخههایی به هم تنیده دارد و مانند نهالی است که دایما در حال رشد است و با تغییر اهدافتان در طول زمان تکامل خواهد یاد.

این زیبایی " کشف برند شخصی"، به جای ساختن آن است. با رسیدن به قلب احساسات تان و ایجاد ارزش پیشنهادی منحصر به فرد، شما سرمایه گذاری بلند مدتی بر برندی شفاف، با قابلیت بازگویی، و معقول میکنید که سرمایهگذاری در ارزش آفرینی آیندهی خودتان است.



منبع:  entrepreneur



چرا این روزها نباید از برندسازی شخصی غافل شد؟

Personal branding


 

امروزه نمیتوان اهمیت برند شخصی را انکار کرد. هرچه که باشد مسئولیت انتقال پیغامی که نام (و چهرهی) شما در جهان منتشر میکند، عمدتا بر عهده‌ی برند شماست. به همین دلیل ضروری است که برند شما به جای خودپسندی و بی‌میلی بر مبنای اعتبار و تعامل ساخته شود. 

در فهرست کارهای روزانه و بیپایان بسیاری از کارآفرینانِ در حال رشد، تلاش آگاهانه برای ساخت برند شخصی،از اولویت کمتری نسبت به سایر امور برخوردار است. در ذهن این افراد، برند شخصی مسئلهای است که خود به خود حل میشود. 


در فهرست کارهای روزانه و بیپایان بسیاری از کارآفرینانِ در حال رشد، تلاش آگاهانه برای ساخت برند شخصی،از اولویت کمتری نسبت به سایر امور برخوردار است. در ذهن این افراد، برند شخصی مسئلهای است که خود به خود حل میشود.

به بیان ساده، خطایی بزرگتر از این را نمیتوان مرتکب شد. به گفتهی استفانی جوآن - مربی کسبوکارهای آنلاین برای کارآفرینان نوین امروزی- «شما بایستی بدانید که هر آنچه که انجام می‌دهید، چه به طور عمد و چه غیر عمد، در تصوری که دیگران از برند شخصی شما دارند، سهیم است.»

برندسازی چه از طریق رسانههای اجتماعی، و چه از طریق بازاریابی تأثیرگذار یا هرگونه راهبرد توسعهی رسانهای، یک تلاش فعالانه است. هنوز هم متقاعد نشدهاید؟ 4 دلیل واضح زیر شما را متقاعد خواهد کرد تا بخشی از توجه و زمان خود را به برند شخصی خود معطوف کنید.

 

1. فروش یک فعالیت انسان به انسان است

در زرادخانهی یک فروشنده سلاحی قویتر از اعتماد وجود ندارد، به ویژه اگر کسبوکار شما اینترنتی است. اما یک فرد کارآفرین چطور میتواند به این اعتماد دستیابد؟ برند شخصی.

درک این نکته ضروری است که فروش یک امر انسان به انسان است. اگرچه ابزاری از قبیل IFTT، Buffer و MailChimp به مکانیزه شدن فرآیندهای مهم فروش کمک شایانی میکنند، اما شما بایستی برای برقراری ارتباط عاطفی با مردم، حقیقیترین جنبهی نفس خود را ارائه کنید.

اگر می‌خواهید با دیگران ارتباط برقرار کنید چه از طریق ارتباط چشمی یا ارتباط کلامی یا صرفا ارتباط پیامی، باید پرده‌ها را به آهستگی کنار بکشید. این مسئله شاید بازدهی بازاریابی سریعی به همراه نداشته باشد اما باعث میشود تا علاوه بر خودتان دیگران نیز به ساخت برند شخصی شما کمک کنند.

 

2. شما خودتان یک رسانه‌اید.

به لطف وبلاگها، پادکستها و رسانههای اجتماعی، دیگر قرار نیست گوشه‌ای بیکار بنشینید و منتظر باشید تا دیگران از برند شما در رسانهها نام ببرند. بله! روابط عمومی همچنان از اهمیت بالایی برخوردار است. امروزه بسیاری از شرکتها،قبل از اینکه یک سازمان پولساز باشند، یک شرکت تمام عیار رسانهای بوده‌اند.

کمی در مورد آن فکر کنید: شرکت ردبول(Redbull)  یک شرکت رسانهای است که برحسب اتفاق نوشیدنیهای انرژیزا نیز به فروش میرساند. گوپرو(GoPro)  نیز یک شرکت رسانهای است که برحسب اتفاق دوربینهای اکشن‌کم (ورزشی) نیز به فروش میرساند. چه باور کنید یا نه، حتی شرکت چارمین(Charmin) نیز به عنوان یک نیروگاه رسانهای، خیلی زود نامی برای خود دستوپا کرده است.

برندسازی قطعا در سطح کلان موثر واقع میشود، اما در سطح خرد نیز کارساز خواهد بود. برند شخصی شما اهمیت دارد. برای تقویت باید این نکته را درک کنید که تنها شما -و نه گروه کارآموزانی که اخیرا استخدام کردهاید- بایستی به عنوان یک عضو رسانهای فعال، ارزشی برای خود ایجاد کنید تا مردم نام شما را به خاطر بسپارند.

 

3. آنقدر سرو صداهای زیادی وجود دارد که نمیتوان محافظهکار باقی ماند.

به لطف حجم گستردهی محتوای اینترنتی، احتمال آن وجود دارد که به راحتی در این سروصداها گم شوید. به همین دلیل باید تأثیر اولیه خوبی از خود به جای بگذارید، حال چه تلاش کنیدتا کاربران اینستاگرام به راحتی از محتوای شما عبور نکنند و چه بخواهید یک الگوریتم جستوجو را متقاعد سازید که شما منبعی با ارزش منحصربهفردی ارائه میکنید.

 

4. شما همیشه در حال برندسازی خود هستید.

مهمترین نکته این است که امروزه دیگر هیچ راهی جز برند شخصی برای شما باقی نمانده است. --جهان بیش از حد به هم متصل شده که دیگر نمی‌توان حتی با رفتارهای عادی و روزمره پیامی به دیگران منتقل نکرد.--

اگر تصمیم دارید تا در بهبود صنعت خودتان مشارکت فعالانه نداشته باشید، مردم متوجه این مسئله خواهند شد و احتمالا نظرات حرفهای آنها در مورد شما به هیچ وجه مطلوب نخواهد بود. اگر نتوانید برند شخصی خود را کنترل کنید، تصویر شما در ذهن آنها متزلزل خواهد بود.

روی برند خود سرمایه‌‌گذاری کنید. بدین طریق ن تنها روی خودتان سرمایهگذاری میکنید، بلکه روی افرادی که رهبری می‌کنید و سازمانی که نمایندهی آن هستید نیز سرمایهگذاری کردهاید.



منبع: Entrepreneur

هویت بصری جدید Audi

audi corporate design


هویت بصری یکی از فاکتورهای مهم برندسازی است. ارائه مفهوم یکپارچه از طریق ارتباط تصویری رویکردی است که به عنوان ویترین برندها در اولین برخورد با مخاطبان نقش بسزایی به ماندگاری در اذهان دارد. اما چرا برندها در گذر زمان به طراحی مجدد یا تغییر در هویت بصری شان روی می‌آورند؟ یکی از اصلی ترین دلایلی که بزرگترین برندها اقدام به ایجاد تغییرات در هویت بصری شان می کنند این است که پویایی خود را حفظ کرده و با نگاهی به تغییر ذائقه و سلیقه مخاطبانشان و با استفاده از تجربه های مشتریان، خود را منطبق بر خواسته های جامعه رو به رشد امروزی کنند. 

آئودی Audi که همه ما آن را به ساخت اتومبیل‌های اسپرت و خاص می شناسیم به تازگی و به کمک سه آژانس تبلیغاتی مطرح آلمانی به نام های تیم کِی‌ام اس (KMS Team)، بلک‌اسپیس (Blackspace) و استریک پانت (Strichpunkt) بخشهای مختلف هویت بصری‌اش را با همکاری یکدیگر تکمیل و قوانین جدیدی برای آن تدوین نمودند. تمرکز این طراحی بر روی توسعه و آماده‌سازی یک راهنمای (Guideline) جامع برای استفاده در تمامی مدیاها،رسانه‌ها و یا حتی وبسایت و اپلیکیشن آنها در تبلت، موبایل و ساعت‌های هوشمند بوده است.


نتیجه‌ی کار، پی ریزی اصول طراحی جدیدی از جمله مکان قرارگیری لوگوی جدید، هم‌ترازی رنگ‌های برند، نوع تایپوگرافی‌ها، تایپ فیس جدید و طراحی دیگر عناصر تبلیغاتی مانند چگونگی پایان یافتن تبلیغات برای استفاده در رسانه های تصویری (مانند یوتیوب)  و بسیاری از جزییات دیگر بود. در ادامه می‌توانید نتیجه این پروژه را در قالب یک ویدئوی تبلیغاتی تماشا کنید


منبع :designmadeingermany



باید به این نکته توجه داشت که بالا بودن تعداد دنبال ‌کننده‌های صفحات مجازی (فالوور) موفقیت و پس از آن سوددهی برندتان را در دنیای دیجیتال - بخصوص در شبکه های اجتماعی تضمین نخواهد کرد. رسیدن به سود حداکثری نیازمند رعایت نکاتی است که هوشمندانه و  بعضا ساده است.

یکی از دلایل اصلی راه‌اندازی کسب ‌و ‌کار این است که بتوانیم با محصولاتی که ارایه می‌دهیم  اولا به سوددهی برسیم و ثانیا زندگی را برای دیگران آسان‌تر کنیم. این روزها اکثر #کارآفرینان تلاش می‌کنند تا قبل از راه‌اندازی کسب و کار از خود #برندشخصی بسازند تا در شبکه های اجتماعی تبدیل به #اینفلوئنسر (1) شوند. درست است دنیای دیجیتال اینفلوئنسر را تبدیل به یک سمت شغلی کرده‌ است و مردم نیز این شغل را دوست دارند و به آن احترام می‌گذارند اما دنیای دیجیتال فرآیند افزایش دنبال ‌کننده‌ها که  میبایست به‌طور طبیعی انجام شود را با یکسری قوانین ترکیب کرده‌است تا ما بتوانیم بیشتر دیده شویم.

برای موفقیت باید تلاش کنیم که در کنار این زرق‌و‌برق‌ها و زمانی که تعداد دنبال‌ کننده‌هایمان بالا رفت یک شرکت سودآور بنیان‌گذاری کنیم و از این راه درآمد کسب کنیم. راه‌های متفاوت زیادی برای کسب وجود دارد، فقط کافی است به دنبال‌ کننده‌هایمان بها دهید تا آن‌ها نیز حاضر شوند برای شما و برندمان پول خرج کنند. 


 کافی کمی جسورانه عمل کنیم و نکات زیر را هوشمندانه به کار ببریم تا موفقیت کسب و کارمان را بیشتر کنیم.


۱-کمی خودسرانه عمل کنید

۲- آموزش دهید

۳- تمام قوانین را بشکنید

۴- هیچ  ترسی نداشته باشید

۵- درآمد کسب کنید

۶- پلتفرم یا محیط اجرایی خودتان را داشته باشید

 

 

۱-کمی خودسرانه عمل کنید

بعضی افراد نمی‌توانند دست از توییت کردن بردارند و در همه حال مشغول ساخت ویدئو هستند. این افراد طرفداران زیادی دارند و مردم به هر چیزی که می‌گویند گوش می‌دهند، حتی اگر مطالب گفته شده را دوست نداشته باشند بازهم در نقش شنونده عمل می‌کنند. این افراد دیگران را به درگیری و بحث دعوت می‌کنند و اهمیتی نمی‌دهند که همه آن‌ها را دوست دارند یا نه.

 

۲- آموزش دهید

بهترین راه برای بالا بردن خودتان این است که افرادی که در کنارتان هستند را نیز بالا ببرید. هر چیزی که می‌دانید، تمام رازها و تجربیات خود را به دیگران نیز آموزش دهید. مردم را با کاری که انجام می‌دهید آشنا کنید و تمام مراحل انجام کار را با آن‌ها به اشتراک بگذارید. شکست‌هایتان را نیز مانند پیروزی‌هایتان اعلام کنید و به یاد داشته باشید که هیچ‌کس به یک فرد متخصص که سکوت کرده است گوش نمی‌دهد بنابراین تمام درس‌هایی که در زندگی یاد گرفته‌اید را به‌عنوان نصیحت در اختیار دیگران قرار دهید.

 

۳- تمام قوانین را بشکنید

افرادی که سازنده هستند موانع را کنار گذاشته و از این طریق به شنوندگان کمک می‌کنند تا زمان‌شان را برای پیروی کردن از قوانین هدر ندهند، بنابراین فرصت این را ندارند که ببینند آیا کاری که انجام می‌دهند از راه مناسب انجام می‌شود یا خیر. یکی از بدترین کارهایی که در راستای محبوب کردن برند خود هرگز نباید انجام دهید این است که به لیست قوانین دیگران نگاه کرده و از آن‌ها تقلب کنید. همان‌طور که هیچ دو انسانی شبیه به هم نیستند، دو شرکت نیز نباید باهم یکسان باشند، بنابراین اهداف و وظایف خود را مشخص کرده و قوانین خود را در راه رسیدن به آن‌ها اجرا کنید.

 

۴- هیچ  ترسی نداشته باشید

گاهی اوقات مردم دانش خود را با دیگران به اشتراک نمی‌گذارند زیرا می‌ترسند که با انجام این کار یک فرد متکبر به نظر برسند، اما اگر شما در مورد تجربیات خود صحبت نکنید مطمئنا شخص دیگری این کار را انجام خواهد داد و مردم به سمت او جذب خواهند شد. نترسید از اینکه اشتباه کنید و به جای پنهان شدن، در انظار عمومی ظاهر شوید.

 

۵- درآمد کسب کنید

اگر تعداد زیاد دنبال‌ کنندگان برابر با درآمد بالا بود مطمئنا اغلب افراد میلیونر می‌شدند. اما قانون ۲۰/۸۰ در این حوزه کسب‌و‌کار نیز حکم‌فرما بوده و به این معنا است که ۸۰ درصد درآمد آنلاین از ۲۰ درصد مردم حاصل می‌شود. پس چگونه می‌توان از طریق دنبال ‌کنندگان در شبکه‌های اجتماعی کسب درآمد کرد؟ پاسخ این سوال ساده است؛ فقط کافی است داخل صفحه‌تان اجناسی با قیمت‌های متفاوت را برای فروش بگذارید. کالاهایی که ارزان هستند مورد استقبال افراد کم‌درآمد قرار خواهند گرفت و افرادی که برند شما را دوست دارند نیز کالاهای گران‌تر را خریداری خواهند کرد. هر زمان مشاهده کردید که فروشتان در حال بالا رفتن است و افراد بیشتری جذب شما شده‌اند آن‌گاه می‌توانید در راستای بهبود کیفیت زندگی مردم، اجناس خود را رشد و توسعه دهید.

 

۶- پلتفرم یا محیط اجرایی خودتان را داشته باشید

هیچ‌ موقع فرمانروایی خود را روی زمین قرضی دیگران بنا نکنید، از ربات‌های افزایش دهنده دنبال‌ کننده استفاده نکنید. وب‌سایت کسب‌و‌کار خودتان را بسازید یا حتی با استفاده از برنامه‌های مختلف، شبکه اجتماعی مخصوص به برند خود را راه‌اندازی کنید. همیشه با این ذهنیت پیش بروید که اگر در عرض یک شب همه شبکه‌های اجتماعی شما از بین بروند بتوانید کسب‌و‌کار خود را دوباره رونق دهید، اگر مشتری‌ها و طرفداران شما حقیقی باشند خودشان به دنبال پیدا کردن شما هستند و می‌توانید دوباره همه چیز را از نو شروع کنید.

برند شما بازتابی از شخصیت شما است، بنابراین آن را بر پایه اطلاعات جعلی بنا نکنید، خودتان باشید تا مردم به‌صورت طبیعی به سمت شما جذب شوند. برای رسیدن به موفقیت و محبوب شدن برندتان می‌توانید نگاهی به کسب‌و‌کارهای پررونق بیندازید تا از آن‌ها الهام بگیرید اما به یاد داشته باشید که هرگز نباید از آن‌ها تقلید کنید.

 

1*  اینفلوئنسرها افرادی هستند که در شبکه‌های اجتماعی فالوئرها یا دنبال ‌کننده‌های زیادی دارند و از این طریق تبلیغات انجام می‌دهند



منبع: اینترپرنر

ترجمه اولیه:  بنفشه نیک‌بخت

 

دی برندینگ؛ آینده برندینگ بر اساس تجربه مشتری


در شرایط کنونی رسانه‌های دیجیتال، تبلیغات عمومی و محیطی را تحت تاثیر خود قرار داده‌اند، برندها به دنبال راه‌‌های جدیدی برای ارتباط و جذب مشتریان هستند. آخرین پرصداترین ترین روش آنها به انتشار داستان‌هایی مربوط می‌شود که شباهت بسیاری به روزنامه‌نگاری دارد. استراتژی کلیدی محتوای برند یا “تبلیغات بومی” این است که ضروریات تجاری و حتی خود برند را مخفی نماید، تا خوانندگان تصور نمایند که در حال تحلیل مطلبی خاص از یک روزنامه یا مجله هستند. تصور بر این است که این امر باعث می‌شود تا برندها قابل‌اطمینان‌تر، آشناتر و ضروری‌تر به نظر برسند. اما این روش یک دورغگویی بزرگ و تقلبی آشکار است که با تلاشی کوته‌بینانه سعی در فریب دادن مشتریان جهت باز کردن کیف پولش است. آنچه کسب و کارها باید انجام دهند دی-برندینگ است.

 

منبع: FastcoDesign



 

ساخت هویتی انسانی برای برند یا انسانی‌سازی برند چیست؟

دریکی از مطالب قبلی (داستان برند؛ راه برقراری ارتباط عاطفی برندها با مخاطبان) نکاتی در مورد داستان برند و چگونگی نوشتن آن گفتم. اگر یادتان باشد یکی از اصلی ترین نکات برای نوشتن یک داستان خوب برای برند، شخصیت سازی برای بود. حال تصور کنید اگر برندتانطوری شخصیت پردازی کنید که به انسان تبدیل شود، چه اتفاقی رخ خواهد داد. در این مطلب که یکی از مقالات سایت سرچ انجنین ژورنال است، توضیح خواهم داد که چگونه برندتان را انسانی کنید.

انسان‌ها به یکدیگر می‌پیوندند، با هم ارتباط برقرار می‌کنند، و به یکدیگر اعتماد می‌کنند. اگر کسی به شما اعتماد نکند، احتمال اینکه با شما مراوده مالی انجام دهد، چقدر است؟ بله! درست است! این اتفاق یقینا نخواهد افتاد. 



همین دلیل کافی است تا درست کردن تصویر، نام و نشان برای نمایش برند حتی از داشتن یک ماشین پول هم اهمیت بیشتری داشته باشد. کسب‌وکارهای کمی وجود دارند که به خوبی می‌توانند میان برند و مشتریان خود پیوند عمیقی ایجاد کنند، و آن را برای مخاطبین قابل‌ارتباط و به یاد ماندنی سازند.

در مقابل آنها برندهای دیگری وجود دارند که خود را به فضایی ناشناخته، سرد و رسمی محدود می‌کنند، و برندشان صدای یک‌نواختی دارد که در تمام کانال‌ها تنها همان صدا به گوش می‌رسد؛ ترس…

چند ثانیه به برند مورد علاقه‌تان فکر کنید. کدام‌یک از آنها برجسته‌تر هستند؟ برند‌های رِنت‌دِرانوِی، چریتی واتر، ویستیا و هاب‌اسپات به سرعت به ذهنم رسیدند، و تعجب‌آور نیست که همه‌ی این‌ها در هنر انسانی‌سازی بسیار مهارت دارند.

بله، برخی صنایع راحت‌تر وارد بازار می‌شوند؛ برای مثال، خرده‌فروشان و موسسات خیریه راحت‌تر از شرکت‌های نرم‌افزار یا بیمه می‌توانند برندشان را انسانی‌سازی کنند، با وجود این شرکت‌هایی نظیر هاب‌اسپات ثابت می‌کنند انسانی‌سازیِ یک برند کاملا قابل انجام است، و در صورت عدم انجام این کار، برندتان مطرود و خسته‌کننده می‌شود.

برندها توسط انسان‌ها ساخته می‌شوند، پس چرا گاهی اوقات احساس می‌کنیم پیام‌های بازرگانی سرد و ماشینی هستند؟ تفاوتی میان پیام‌های بازرگانی که به آنها گوش می‌دهیم و آن‌هایی را که به راحتی فراموش‌ می‌کنیم، وجود دارد؛ این تفاوت توانایی ایجاد یک برند قابل‌ارتباط و انسانی‌سازی شده است که بتواند میان مخاطبین ارتباط ایجاد کند.

در مقام بازاریاب، تلاش می‌کنید ترافیک وب‌گاه‌تان را بالاتر ببرید، فهرستی از مشتریان هدف و واجد شرایط ایجاد کنید، این مشتریان هدف را به مشتریان بالفعل تبدیل کنید، مشتریان مذکور را حفظ کنید، و درآمدتان را بالا ببرید، ولی لحظه‌ای هم از فکر کسب سود و درآمد خارج شوید. چه احساس به شما دست می‌دهد وقتی در ساختمان شرکت‌تان قدم می‌زنید؟ همین‌طور چه احساس به شما دست می‌دهد وقتی کانال‌های شبکه‌های اجتماعی و رقابت‌های بازاریابی رایانامه‌ای شرکت‌تان را مشاهده می‌کنید؟ آیا همه‌ی پیام‌هایی که می‌فرستید واقعا تبلیغاتی هستند؟ آیا تا الان یک بار هم به این مسئله فکر کردید اگر دست از فروش عمده بر می‌داشتید و به شکل یک شخص واقعی به بازاریابی روی می‌آوردید، برندتان می‌توانست تا ۵۰ برابر موفق‌تر باشد؟

تا الان خوش‌بختانه توانستم متقاعدتان کنم که انسانی‌سازیِ برند در رشد بلندمدت کسب‌وکارتان بسیار تاثیرگذار است. در ادامه به ۷ روش اشاره می‌کنیم که بتوانید شخصیت‌های درخشانی که پشت برندتان هستند را به مخاطبان‌تان نشان دهید.


۱. کارمندان‌تان را به همه نشان دهید

چند نفر را متناسب با شخصیت دفترتان استخدام کنید و از آنها در بازاریابی‌ استفاده کنید. این‌که نشان دهید پشت صحنه‌ی شرکت‌تان افراد واقعی مشغول به کار هستند، باعث می‌شود مشتریانِ هدف به شما اعتماد کنند و احتمال وفادار ماندن‌شان بیش‌تر شود. مشاهده این‌که یک گروه پشت برندتان هستند به نوبه‌ی خود تاثیرگذار است. برای شروع، به نکات زیر توجه کنید.

از عکس‌های واقعیِ آدم‌های واقعی که در شرکت‌تان کار می‌کنند استفاده کنید.

البته، عکس‌های آرشیوی ما را به نتایج مطلوب نمی‌رسانند. اگر عکاسی‌تان افتضاح است و پول استخدام عکاس را هم ندارید، می‌توانید یکی از افراد مجموعه‌تان را برای این کار انتخاب کنید. شانس بیاورید حداقل یک نفر را در شرکت داشته باشید که در هنر عکاسی با آی‌فون ماهر باشد.

عکس‌های کارمندان‌تان را در قسمت‌های مختلف ساختمان شرکت‌تان نصب کنید، درست مثل بخشِ درباره‌ی ما یا فرصت‌های شغلی در وب‌گاه‌ها. نویسنده‌ی هر بخش از محتوی را مشخص کنید و عکس مولف آن را نشان دهید. این آلبوم‌ها را در بخش تفریحات، رویدادها یا حتی در بخش لحظاتِ سرگرمی دفتر در فیس‌بوک شرکت‌تان به اشتراک بگذارید. برچسب اینستاگرام بسازید و هر روز عکس‌هایی از لحظات مختلف دفترتان را در آن نمایش دهید.

راه‌های متعددی برای نشان دادن کارمندان خوش‌تیپ‌تان به عموم وجود دارد. هاب‌اسپات همیشه این کار را به خوبی انجام می‌دهد. عکس‌های کارمندان‌شان در محل کار حتی در صفحه‌ی اصلی وب‌گاه‌شان نیز وجود دارد. می‌توانید به بخش زیر نگاهی بیندازید که در آن ویدئوی باکیفیتی از فضای اداری این شرکت به همراه تعریف داستان جذاب هاب‌اسپات نشان داده شده است.

برایان هالیگان، مدیرعامل و بنیان‌گذار مشترک این شرکت می‌گوید: “یک مورد منحصر به فرد در مورد هاب‌اسپات، آدم‌های پشت آن و آدم‌های پشت شرکت‌مان هستند. آنها به این توانایی رسیده‌اند که بتوانند یک صنعت خسته‌کننده را به یک داستان قابل‌ارتباط و دوست‌داشتنی تبدیل کنند که مخاطبان غیرمشتاق را نیز جذب کند.

جنبه‌ بامزه و قابل‌ارتباط از کارمندان‌تان را نشان دهید.

باید این هدف را دنبال کنید و به همه نشان دهید اعضای شرکت‌تان یک عده افراد خشک، رسمی و شبیه دونالد ترامپ نیستند، بلکه افرادی قابل‌ارتباط، بامزه و باهوش هستند که می‌خواهند به مشتریان کمک کنند، نه این‌که فقط از آنها پول بگیرند.

بد نیست نگاهی به وب‌گاه شرکت کویین پاپ‌کوردنز(Quinn Popcorns) بیندازید که در آن ویدئوهای کوتاه کارمندان‌شان را با چهره‌های خنده‌دار نمایش می‌دهند؛ و این ویدئوها نشان‌ می‌دهند چه آدم‌های جالبی پشت این شرکت هستند.


۲. کارمندان را به تبلیغ‌کنندگان برندتان تبدیل کنید

ما در دنیای شبکه‌های اجتماعی زندگی می‌کنیم. به احتمال زیاد بیشتر کارمندان عضو فعال لینکدین، توییتر، فیس‌بوک یا حتی شاید پریسکوپ هم باشند. یعنی این‌که آنها با دوستان، خانواده یا حتی افراد کاملا غریبه در ارتباط هستند. باید از ارتباطات شبکه‌ایِ کارمندان‌تان برای گسترش نام برندتان و اطلاعات مربوط به آن حداکثر استفاده را بکنید، و نشان دهید کارمندان‌تان از این‌که نماینده و در خدمت شرکت هستند، افتخار می‌کنند.

البته، این کار می‌تواند خطراتی هم به دنبال داشته باشد. مثلا اگر یکی از کارمندان‌تان شهرت مذهبی یا سیاسی داشته باشد، در این صورت بهتر است برند شرکت‌تان را از چنین مسائل بحث‌برانگیزی برحذر دارید. توصیه می‌کنم برای جلوگیری از هرگونه اختلاف، دستورالعمل‌هایی در مورد ارسال مطلب در شبکه‌های اجتماعی برای کارمندان صادر کنید. فقط به یک نکته توجه کنید: نمی‌توانید آزادی بیان را از کارمندان بگیرید، ولی می‌توانید از آنها بخواهید حتما با یک تیتر درشت تاکید کنند نظرات‌شان لزوما منعکس‌کننده‌ی نظرات روسای‌شان نیست( به مثال زیر توجه کنید).

شاید هر کارمندی مایل نباشد مسئولیت تبلیغ برند را بر عهده داشته باشد؛ عیبی ندارد، ولی ارسال رایانامه‌هایی به منظور ترغیب کارمندان به اشتراک‌گذاری مطالب خاص در مورد شرکت، یا حتی ایجاد اتاق فکرِ مدیریت، می‌توانند برندتان را به شیوه‌ی مثبت و تاثیرگذار انسانی‌سازی کنند.


۳. یک مدیر(یا گروه مدیریت) اجتماعی/ انجمن‌ استخدام کنید

برندهایی که به خوبی انسانی‌سازی می‌شوند، آن‌هایی هستند که همیشه یک کارمند یا تیم اختصاصی به صورت مشترک تحت این عنوان در آن کار می‌کنند. این شخص باید توانایی خوبی در شنیدن، شرکت کردن در بحث‌ها، و پاسخ دادن داشته باشد. شخصِ خلاق و اجتماعی، قادر به حل کردنِ مشکلات و مشتاقِ کمک به آدم‌ها می‌تواند بهترین گزینه برای این کار باشد. در ادامه به برخی مسئولیت‌های این شخص اشاره می‌کنیم:

مدیریت رویدادهای داخلی: برای مثال، موسسه‌ استارتاپ مدیر انجمنی دارد که رویدادهای روزانه را مدیریت می‌کند، که اخیرا شخصاً در یکی از آنها شرکت کردم. آنها با یک مرکز سنگ‌نوردی، در حوالی همان موسسه، شریک شدند و رویدادی را به نام “شبِ خانم‌ها” خلق کردند. در این رویداد، شرکت‌کنندگان برای شنیدن حرف‌های چند خانمِ کارآفرین دور هم جمع می‌شوند و بعد از آن می‌توانند از سنگ‌نوردی با تخفیفات ویژه استفاده کنند. این شیوه‌ی سرگرم‌کننده و تعاملیِ بسیار خوبی است برای این‌که برندتان را به مخاطبین بیش‌تر نشان دهید، و نشان می‌دهد شرکت‌تان با انجمن‌های محلی نیز در ارتباط است.

ایجاد انجمنِ آنلاین: همه‌ی مشتریان‌تان محلی نیستند. خوش‌بختانه، ایجاد یک انجمن آنلاین می‌تواند ویژگی انسانیِ یک برند را تا حدودی زیادی بالا ببرد، و فضایی را برای جمع شدن، چت کردن و اتصال برخطِ مشتریانِ هدف، مشتریان بالفعل، و کارمندان فراهم ‌کند.

حتی می‌توانید این انجمن‌ها را در شبکه‌های اجتماعی نیز ایجاد کنید. برای مثال، اینفَچواِیشِن، وب‌گاه بررسی رستوران‌های کانادا و ایالات متحده، در جهت گرایش‌ گسترده‌ی افراد در برچسب زدن به عکس‌های غذا در شبکه‌های اجتماعی، انجمن برخطی با هشتگ EEEEEATS# ایجاد کرده است.

استفاده از محتوای تولید شده توسط کاربران: این کار نه تنها برندتان را انسانی‌سازی می‌کند، بلکه هم‌چنین مشتریان‌تان را به وجد می‌آورد. آیا می‌توانید تصور کنید مثلا در یکی از تبلیغات نایک حضور داشته باشید؟ اینفَچواِیشِن این کار را به این صورت انجام داده است که بهترین برچسب EEEEEATS# هفته را انتخاب می‌کند و بهترین عکس غذای هفته را با عکاس آن در حساب‌های کاربری‌شان قرار می‌دهد.


۴. شخصی‌سازی بازاریابی خودکار

به منظور انسانی‌سازیِ واقعی برندتان، باید مطمئن شوید هر نقطه‌ی تماسی با مشتریِ هدف یا مشتری بالفعل، به شکل مناسبی شخصی‌سازی شده باشد؛ خواه با استفاده از نام شخصیِ افراد در رایانامه باشد، خواه با استفاده از زبانی صمیمی‌تر.

از طریق ارسال پیام شخصی، مشتریان سابق‌تان را دوباره‌ جذب کنید. ترتیبی بچینید رایانامه‌های تبلیغاتی به شکل خودکار و بر اساس گروه‌بندی مشتریانِ هدف ارسال شوند. اگر آنها هنوز در مرحله‌ی آزمایشی هستند، برای‌شان رایانامه‌های غیرتبلیغاتی ارسال کنید که دارای محتوای مفیدی در راستای آن‌چه قبلا خوانده‌اند یا جست‌وجو کرده‌اند، باشند. امروزه شیوه‌های خودکار زیادی وجود دارند که می‌توانید از طریق آنها برای مخاطبین‌تان تجربه‌های شخصی ایجاد کنید.

یک بار این افتخار را داشتم که در همایش مازکان در سیاتل، مطالبی در مورد بازاریابی شخصی‌سازی شده، از خانم کارا هارشمن از شرکت آپتیمایزلی بیاموزم؛ وی نمونه‌ی فوق‌العاده‌ا‌ی از بازاریابی شخصی‌سازی شده برایم تعریف کرد. وی روزی در حال تغییر دکوراسیون آپارتمان‌اش بود و یک میز تلویزیون آکریلیک بسیار زیبا در سایت شرکت سی‌بی۲ (شرکت دکوراسیون و مبلمان مدرن) پیدا کرد.

با سبک و سنگین کردن گزینه‌های پیش رو، ‌وی تصمیم گرفت به کرِیگ‌لیست و دیگر وب‌گاه‌های تجارت الکترونیک سری بزند تا ببیند آیا فرصت بالقوه‌ای دیگری برای خرید وجود دارد یا خیر. بعد از گذشت یک هفته، پیامی از سی‌بی‌۲ دریافت کرد که در آن یک عکس از همان میز تلویزیون گذاشته بودند. عنوانِ پیام هم این بود: “هنوز در حال تصمیم گرفتن هستید؟”. و در حقیقت، کارا هم‌چنان در حال تصمیم گرفتن بود، ولی این پیام وی را تحریک کرد تا عاقبت تصمیم‌اش را بگیرد و آن میز تلویزیون را بخرد. کارا با هیجان از احساس‌اش در مورد این‌که چگونه سی‌بی‌۲ ‌ذهن‌اش را خواند و واقعا به نیازهای‌اش توجه کرد، حرف می‌زند.

ایجاد ارتباط شخصی باعث می‌شود مخاطبین‌تان حقیقتا ویژگی‌های انسانی برندتان را درک کنند.

ژانت چوی، مدیر ارشد خلاق در شرکت آی‌دان‌دیس می‌گوید: ” از طریق ایجاد اتصال عاطفیِ قوی و توسل به حس شخصی آدم‌ها می‌توان اعتماد به وجود آورد. به خاطر داشته باشید، وقتی مشتریان شما را گرم و قابل‌اعتماد ببینند، حس اعتماد به نفس فوق‌العاده‌ای پیدا می‌کنند”.


۵. به مشتریان جدید یا وفادار نامه‌های خوشامدگویی یا تشکر بفرستید

بسته به کسب‌وکارتان، همیشه این امکان وجود ندارد بتوانید به هر مشتری جدید چیزی هدیه دهید. مثلا، اگر خرده‌فروش هستید اصلا این کار منطقی نیست( به ویژه اگر در کار فروش الماس باشید)، ولی کارهایی هستند که می‌توانید از طریق آنها قدردانی‌تان را نشان دهید؛ کارهایی مثل ارسال نامه‌های تشکر شخصی و تخفیف‌های ویژه برای مشتریان ثابت. یک راه‌کار عالی برای شرکت‌های بنگاه به بنگاه (بی‌۲‌بی) که دارای چرخه‌های فروش طولانی و قرارداد و غیره هستند، این است که مدیر حساب‌های مشتریان به هر یک از آنها نامه‌ای مبنی بر خوشامدگویی به جمع خانواده‌ آن شرکت بدهد؛ این بهترین تجربه‌ شخصی است که یک مشتری می‌تواند داشته باشد.

ما نیز اخیرا شروع به ارسال کارت‌پستال‌های خوشامدگویی و تی‌شرت‌های ورداستریم کرده‌ایم، و قطعاً مشتریان‌مان عاشق این کار خواهند شد.


۶. جالب توجه بنویسید

آیا تا به حال مطلبی را در وبلاگ خوانده‌اید که شما را به خواب ببرد؟ احتمالا جواب‌تان منفی است، زیرا حتما بعد از خواندن چند خط اول، آن مطلب را رها کرده‌اید. این نتیجه‌ی یک‌نواخت نوشتن است؛ متنی خشک و پر از “کلمات قُلمبه سُلمبه” که اصلاً جذاب و قابل درک نیست. خواننده‌ها پیش خودشان فکر می‌کنند چقدر برای این‌که خودتان را باهوش نشان دهید، زحمت کشیده‌اید، ولی آنها هیچ علاقه‌ای به اصطلاحات سنگین‌تان ندارند.

کوری اِریدُن از شرکت هاب‌اسپات می‌گوید: “استفاده از اصطلاحات تخصصیِ صنعت و کسب‌وکار راه دیگری است که باعث می‌شود مخاطبین نتوانند حرف‌های‌تان را درک کنند، و علی‌رغم این‌که فکر می‌کنید با این کار بسیار باهوش و مهم به نظر می‌رسید، واقعا برای مشتریان غیرقابل ‌دسترس می‌شوید”.

همه‌ی محتوای وب‌گاه‌تان باید جالب توجه باشد – مملو از لطافت طبع، طنز، و عاطفه – این ویژگی‌ها امتیازتان را بالا می‌برند. این مطالب جالب توجه بر اساس سبک نوشتاری تولید‌کنندگان محتوی تغییر می‌کنند. این نکته‌ی مثبتی است، زیرا نباید برندتان تنها یک صدا داشته باشد. نباید مطالب صفحه اصلی‌تان، عمومی و کلیشه‌ای باشند – در این صورت شرکت دیگری نیز به راحتی می‌تواند به همین شعارهای حکیمانه‌ی کلیشه‌ای فکر کند و از آن استفاده کند. همیشه منحصر به فرد باشید.

زمانی در شرکتی شروع به کار کردم. نخستین وظیفه‌ای که به من محول کردند، این بود که یک مطلب در وبلاگ شرکت بنویسم. آن مطلب را بر اساس شخصیت خودم نوشتم. برای من بسیار تعجب‌آور بود که از شخصیت‌ام استقبال نشد. و آن مطلب آن‌قدر ویرایش شد که چیزی جز یک مطلب یک‌نواخت از آن نماند. چه افتضاحی! متاسفانه این شرکت هرگز خوانندگان زیادی پیدا نکرد.


۷. داستان‌هایی از شکست‌های‌تان بگویید

وقتی که در کنار داستان‌های موفقیت‌های‌تان مطالبی از شکست‌های‌تان را نیز به اشتراک می‌گذارید، مخاطبین می‌توانند راحت‌تر با شما رابطه ایجاد کنند. این کار به این معنی نیست که مثلا همه‌ی مشکلات نرم‌افزارتان را برملا کنید یا به همه بگویید مدیر فروش‌تان همیشه تاخیر دارد و انگیزه‌ی کافی هم ندارد. هرگز مطالب شخصی و محرمانه‌تان را افشا نکنید، ولی در عوض داستان‌هایی از زندگی‌تان یا درس‌هایی که از تجربیات‌تان آموختید را به اشتراک بگذارید. داستان‌هایی از غلبه کردن بر شکست‌های زندگی‌تان یا تاثیرات مثبتی که کسب‌وکارتان در موفقیت‌های مشتریان داشته است را در وبلاگ‌تان به اشتراک بگذارید.

از خودتان فاصله نگیرید. اگر به برندتان ویژگی‌های انسانی بدمید، مشتریان زیاد و وفاداری به‌دست می‌آورید.







منبع: سرچ انجین ژورنال


داستان برند؛ راه برقراری ارتباط عاطفی برندها با مخاطبان

 




داستان برند

 

امیرحسین ایماغیان؛ استراتژیست برند:

در مقابل تبلیغات سنتی که بیشتر به دنبال آگاه سازی مخاطب است امروز برندها به دنبال ایجاد یک واکنش احساسی و در نهایت ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطب خود هستند تا بتوانند از آن به عنوان یک ابزار ارتباطی قدرتمند بهره مند شوند. به قول آگوست کنت:" انسان از عمل کردن و حتی اندیشیدن خسته می شود، اما هرگز از دوست داشتن خسته نمی شود."

اما این ارتباط عاطفی را چگونه می توان برقرار کرد. به نمونه هایی از ارتباطات شخصی خود رجوع کنید! ارتباطات شما زمانی عمیق می‌شوند که تمام حقیقت‌ها، اتفاقات، تاریخچه و احساسات شما در آن دخیل باشند. بدین ترتیب است که روابط شما هر روز رشد خواهد کرد. در مورد ارتباط برندها با مخاطبان‌شان نیز این فرآیند جاری است. امروز برندهایی بیشترین ضریب نفوذ و بالطبع آن وفاداری در بین مخاطبان خود دارند که برای آنها داستان واقعی خود را بازگو کرده و در کنارشان زندگی کنند.

امروزه برندها بجای نوشتن متن های تبلیغاتی یکسویه؛ رویکردی داستان گونه را دنبال می کنند تا مخاطب را مانند یک رمان پرفروش یا یک سریال پر بیننده به دنبال خود بکشانند تا در نهایت آنها را در داستان برند (Brand Story) خود غرق کند.

 

 

چگونه داستان برند خود را بنویسیم؟

 

داستان برند نیز مانند هر داستان دیگر، درست از ابتدای راه شروع می شود. یعنی معرفی اجمالی شخصیت های داستانی که همان تاریخچه شکل گیری برند شماست (از کجا و چرا شروع شد؟ چه اتفاقات تلخ و شیرینی رخ داد؟ و). حال نوبت تفکیک و پرداختن به شخصیت های اصلی و فرعی است که همان محصولات یا خدمات شما هستند (چه بودند و دستخوش چه تغییراتی شدند؟ واکنش مردم نسبت به آنها چه بود و در نهایت شما چه کردید). برای اینکه داستان حس بهتری را به مخاطب منتقل کند، می‌توانید رازهای کوچکی از کسب و کارتان را بازگو کنید بطورمثال درباره این که چرا تصمیم گرفتید این محصول یا خدمت را تولید و معرفی کنید، شیوه بازاریابی‌تان چگونه بود و چه چالش‌هایی را پشت سر گذاشتید؟ چگونه به این موقعیت رسیدید؟

 بهترین راه حل برای فضا سازی داستان، تصویرسازی از موقعیت های مکانی داستانتان است پس می‌توانید در مورد شرکت تان، روابط و اتفاقاتی که در داخل آن و بین پرسنل می‌افتد صحبت کنید. در مورد خودتان بگویید! مثلاً کجا درس خواندید؟ از چه زمانی تصمیم گرفتید که شرکت را تاسیس کنید؟ واکنش دوستان و آشنایان‌تان چه بود؟

و

 

 

چند نمونه بسیار کوتاه در مورد داستان برند و تاثیر آن

 

-          اپل، برندی که کارش را از یک گاراژ شروع کرده بود و استیوجابزی که داستان زندگیش، احساسات واکنشی مردم را نسبت به برند اپل، دو چندان می‌کرد.

-          بیل گیتسی که حتی یک لحظه هم تسلیم نشد و با نوآوری‌هایش، به جرأت می‌توان گفت که زندگی چندین میلیارد انسان را تغییر داد.

-          مارک زاکربرگی که یک شبکه‌ی کوچک برای ارتباط دانشجویان MIT، راه‌اندازی کرد و بعد از آن فیس‌بوکی که می‌شناسیم را خلق کرد. فیس‌بوکی که پشت‌بندش شبکه‌های اجتماعی دیگر آمدند و فعالیت در شبکه‌های اجتماعی، تبدیل به بخشی از سبک زندگی درصد بسیار بالایی از مردم جهان شد.

اما این نوع داستان‌ها فقط مختص برندهای بزرگ دنیا نیست! اسنپ از آن دسته برندهایی ایرانی است که آشنایی چندانی با آن نداشتم. اما وقتی که چندین مصاحبه و گزارش را در مورد بنیان‌گذار آن که آقای هومن دمیرچیلو است خواندم؛ ذهنم درگیر این برند شد. ایشان توانسته بود دغدغه هایی مانند قیمت تمام شده در ترافیک و یا عدم وجود تاکسی در مسیر های خاص را که برای اکثر آژانس ها شمشیر برنده بود را حل کند. حالا من نیز به جمع استفاده کنندگان اسنپ پوسته ام و در پیشرفت آن مشارکت می‌کنم. خیلی مواقع اتفاق هایی که بین من و راننده در تاکسی می افتد را توییت می کنم و یا اگر مانند دیروز هیچ تاکسی به درخواست من پاسخ ندهد، بلافاصله از صفحه عکس میگیرم و در اینستاگرام به اشتراک میگذارم.

 

یا برای مثال داستان برند دیجی‌کالا که از خرید یک دوربین استوک از بازار، توسط برادران محمدی شروع شد و بعد از آن داستان بزرگ شدن برند دیجی‌کالا را که می‌خوانیم، این که چه شد تا به جایی رسیدند که به پربازدیدترین وب‌سایت ایران تبدیل شدند، چه شد که به درآمد روزانه‌ی میلیاردی رسیدند و همه‌ی این‌ها درگیری مخاطبان را با برند دیجی‌کالا بیشتر می‌کند و بر اصلی‌ترین موضوعی که در بحث برندینگ وجود دارد، یعنی تداعی برند(brand association) و طنین برند(brand resonance)، تاثیر قابل توجهی می‌گذارد.

 

 

داستان برند را خودمان بنویسیم یا دیگران؟

درست است که هیچ کس به اندازه شما، فضای کسب و کار ، تجارت، بازار و فضای ذهنی مشتریانتان را نمی شناسد، اما پاسخ این سوال این است که «هر دو!» هم شما می‌توانید رسانه‌ها و مردم را از داستان برند خود مطلع کنید و هم رسانه‌ها و مخاطبان‌تان می‌توانند دست به قلم شوند و با توجه به اتفاقاتی که در مورد برندتان می‌افتد، بخشی از داستان برند شما را می‌نویسند.

به یاد داشته باشد که داستان برند، یک سند جداگانه‌ مانند چشم انداز و ماموریت و.... که در  اتاق های شرکت‌تان نگهداری می‌کنید نیست! حتی اگر یکی از مردم عادی هم بخواهد نظری مثبت و حتی منفی را در مورد برندتان بگوید، این نظر می‌تواند بخشی از داستان برند شما باشد.

 

 

منابع:

سیراندیشه در جامعه شناسی؛ ریمون آرون

The Principles of Cultural Branding؛ نشریه دانشگاه هاروارد

The Brand Promise ؛ نَپ دوان

Echostories.com

Modir.tv